اخیر صدا و سیما فیلم «رسوایی» اثر فاخر آقای ده نمکی را پخش کرد.فارغ از نقد و تحلیل فیلم باید گفت که گرچه ۱۱ سال از تولید فیلم مذکور گذشته اما همسانی آن با شرایط کنونی جامعه و آسیب شناسی جسورانه آن بسیار جالب توجه است.
متأسفانه به دلیل فقدان نگاه اجتماعی و هنری در اتاق های تصمیم گیرنده فرهنگی کشور،«رسوایی» و فیلم های مشابه آن هیچگاه نتوانستند مسئولان و تصمیم گیرندگان حوزه فرهنگی و اجتماعی کشورمان به سمت و سویی ببرند که با درک صحیح از چالش های فرهنگی،نسخه ای عام پسند و انعطاف پذیر برای تحکیم پایه های اخلاقی و ارزشی تدوین و عرضه کنند و بر عکس آنچه که بیشتر شاهد آن بودیم سیاست گذاری و نظریه پردازی عده ای بود که هیچ سنخیتی با تحولات اجتماعی و خصوصا جوانان نداشته از اینرو بر تقابل بیش از تعامل متمرکزند.
متأسفانه وسعت حضور انحصار طلبانه این گروه، انقلاب اسلامی و نخبگان اصیل و خلاق فرهنگی برخاسته از دل ارزش های ناب انقلاب را با چالش روبرو کرده و افق روشنی برای آسیب شناسی سیاست ها و رجوع از اقدامات و برنامه های اشتباه،پر هزینه،بی تاثیر و فاقد اقبال عمومی،ترسیم نمی کند.در حقیقت آنچه که در «رسوایی» ده نمکی،رسوا می شود همین عده هستند که با نظرات و برنامه خودشان،هزینه های هنگفتی برای نظام و مردم تراشیده و زمینه را برای سوژه یابی رسانه های بیگانه فراهم می کنند.گروهی که در پوستین فرهنگی-مذهبی اند اما نه اهل فرهنگ اند و نه مذهبی اند.
به قول شاعر:شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی. هر لحظه به دام دگری بنشستی. گفتا شیخا تو هر آنچه گویی هستم. آیا تو چنان که مینمایی هستی؟