مطالبه گری ، اصطلاحی است که اخیرا بسیار شنیده می شود و بخصوص در فضای مجازی شاهد مباحث فراوانی تحت عنوان مطالبه گری هستیم. اما مطالبه گری چیست و مطالبه گر کیست ؟ و نکته ای که بسیار مغفول مانده ، مشاهده “استفاده ابزاری” از اصطلاح مطالبه گری توسط برخی افراد و گروهها در راستای پیش برد اهداف اختصاصی افراد یا جناح ها ست.
مطالبه گری در مفهوم عام رایج در سطح جامعه به معنای “پیگیری مطالبات مردمی از مسئولین بخصوص مسئولینی که با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند” است.
و مطالبه گر ، “فعال اجتماعی است که در راستای تحقق آرمانهای جامعه خود ، بدون چشم داشت های شخصی ، گروهی و حزبی پیگیری میزان تحقق وعده های مسئولین بعد از کسب کرسی مسئولیت را بر عهده دارد”.
مطالبه گری از مسئولین در راستای چگونگی انجام وظایف محوله امری ضروری و پسندیده است. اینکه مسئولین بدانند زیر ذره بین دقیق افکار عمومی قرار دارند نقش موثری در بهبود عملکرد مجموعه های تحت مدیریت آنان ایفا می کند. در صورت اجرایی شدن حقیقی فرهنگ مطالبه گری مدیران مجموعه ها خواهند دانست از روزی که ابلاغ مسئولیت دریافت نموده اند تا روزی که کرسی مدیریت به شخص دیگری می سپارند، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند ونمی توان بدون ارائه عملکرد خود طی مدت مسئولیت و شفاف سازی فضا ، کرسی مدیریت را به نفر بعد از خود واگذار نمایند.
بدین شکل است که خواهیم دانست فرهنگ مطالبه گری به نوبه خود سهم عمده ای در شکل گیری جامعه مدنی ایفا می کند.
اما اینکه اصطلاح “مطالبه گری” صرفا در حد همان اصطلاح بماند و “بعضا” تبدیل به ابزاری گردد در دست قدرت طلبان جناحی و غیر جناحی که با این حربه از توان رقبا بکاهند و بر نفوذ خود در مجموعه های هدف بیافزایند ماهیت امر را از مطالبه گری به آنچه از آن به باج خواهی تعبیر می شود تغییر می دهد.
باید دانست به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست که صاحبان حِرف، مشاغل و پست های مدیریتی تخصصی، توسط افرادی بدون داشتن تخصص و تجربه در آن رشته یا شغل، به چالش کشیده شوند و با ایجاد مشغله ذهنی برای آنان، از انجام رسالت شغلی خود باز داشته شوند.
مطالبه گری که به سه دسته مطالبه گری “فرهنگی”، “اجتماعی” و “سیاسی” تقسیم می شود و هر کدام از این سه شاخه، زیرمجموعه های گسترده ای را شامل می گردند ، باید توسط افرادی که “با رای مردم” در کرسی های شوراهای اسلامی شهر و روستا و مجلس شورای اسلامی تکیه زده اند و “وظیفه دفاع از آرا مردمی را برعهده دارند” انجام شود. در واقع این افراد، همانطور که خود نیز در معرض مطالبه گری مردمی قرار دارند، نماینده جامعه ای که از آن برخاسته اند در جهت مطالبه گری از دیگر مسئولین هستند.
مع الاسف با وجود عدم تعریف دقیق فرهنگ مطالبه گری، می توان گمان نمود عده ای با زیر پا نهادن “معیارهای مطالبه گری” با نام مطالبه گری به دنبال دسترسی به “اهداف از پیش تعیین شده خود” هستند.
مطالبه گری ابزاری است “در دست دلسوزان جامعه” در جهت ارزیابی میزان تحقق اهداف از پیش تعیین شده مجموعه های اداری و نهادهای خدماتی در بازه زمانی و مکانی معین.
چنانچه این ابزار بجای آنکه در دست کارشناسان دلسوز قرار گیرد در دست افراد سیاست زده و منفعت طلب که صرفا در پی تحقق اهداف شخصی و جناحی خود هستند قرار گیرد “بار معنایی خود را از دست داده” و مانند “ابزاری بی روح” در دست آنان علیه رقبای جناحی و منطقه ای به کار برده می شود.