خسته که می شوی از همه چیز
دل به آواز سبز بلوط بده
از فلسفه ی زندگی کنار بِکش،
بگذار بلوط های کهن
راه را نشان ات دهند
و اندکی سکوت کن
همه چیز در هیاهو گم است
و رنگ دیگری دارد
خسته که می شوی از همه چیز
بلوط های نورَس را دریاب
و عشق های رفته بر باد را
به میراث باد بسپار
سالک روح میرزا که شوی
ناخود آگاه
چشمه های بلوط را زمزمه می کنی
و تا انتهای شب
به انتظار سپیده می نشینی …!
فرهان -احمدی
بعدالتحریر :شان نزول این شعر در شبی پاییزی پس از فراغت از ساخت مستند میرزای بختیاری(اَغثنی) به کارگردانی استاد محمدرضا رضایی خاص در زادگاه او فاریاب مسجد بود و همان جا به روح بزرگ آن شاعر و عارف بختیاری تقدیم کردم .