خیابان پریشان و یک پنجره
دو تنهای این گلخن خاطره
به دیوار همسایه مصلوب شد
نسیم نفس باره باکره
سکوت در و دشت بالا گرفت
زمستان عطشناک و ُپر نایره
شب و وحشت و مردم و سایه ها
نمور و تف و لعنت و شب پره
به مرگی غریب آیه ها مرده اند
و انسان مچاله شده یکسره
لگدخورده نکبت و ناله اند
و این دور باطل و این دایره
حمزه رحیمی بابادی
نگاه اجتماعی در این سروده با زبانی حماسی قابل تشخیص است. زبانی اعتراضی و نشان دهنده شرایط که تاکید بر روایتی از چکش قانون بیداری دارد آنهم با قافیه ورزی مهم که پایان قافیه ها حرف ه سلوک دارد که خود نشانه آه و زخم های آه بنیاد است
زبان این سروده امروزی است و از خیابان شروع تا به دور باطل می رساند وضعیت موجود اجتماع را.
بیان گزاره ای و کوبنده که خروش هر سر نخ از شرایط یک سری پیام خاص با عینیت بدیع خوانده می شود که سراینده را گوینده ای صاحب خبر و گزارش او را به مثابه حقیقت می شود در نظر آورد
هر بیت این غزل وضعیتی از مطلع دارند. یعنی گونه روایت در استقلال روایی بیت ها موسوم به اصلاحات درخور بیان خود است.
معمولا در مثنوی یک یا چند بیت نخست مطلع و شروع کننده روایت داستانی اند ولی در غزل چنین نیست و هر بیت می تواند به تنهایی بیانی داشته و مرتبط با موضوع های پیشین و پسین در ابیات ساختار یابد.
نشانه شناسی این گونه بیان بر می گردد به کم گویی ولی پُرگویی مسیر دار از حرکت باز اندیشه. حرکت باز اندیشه یعنی صورت بندی موضوعی که بشود نشانه های بیانی اش را تشخیص داد و ادامه دار باشد. در این زمینه از مفهوم حرکت باز اندیشه ( یک عبارت نظریه ای در رساله تعلیق از اینجانب) کار سراینده با در نظر گرفتن شرایط بیانی بی نقطه با یا بی پایان بندی موضوعی توانسته حرکتی باز در ادامه حضور خواننده ایجاد کند که خوانند بتواند مشارکت نسبی با بیان محاکاتی راوی داشته و در نتیجه از رسالت فردیت اشتراکی سود برد.
راوی در این سروده با همه ویژگی های ایجازورز که دارند به بیان باید توجه خویش را به این نکته داشته باشند که سروده نئوکلاسیک در خاستگاه امروزی اش در کنار پیام اجتماعی و بحران شناسی نیاز به سادگی در روایت دارد تا تربیت نسلی رخ دهد.
متاسفانه نسل امروز خواننده درگیری ذهنی با قالب های سروده کلاسیک ندارند و برای همین نیاز است در سادگی بیان آن ها را به سمت چنین سروده های روشنفکری کشاند آنهم با توجه به نیازهای بیانی امروزی خوانندگان نواندیش امروز ساختار بیانی هرچه ساده در بیان بهتر کنترل داشتن ذهن آنها – نسل امروز – از سمت راوی
این سروده در پیام ورزی کاملا تصویرگراست که در تصویر تصور مهم ترین ویژگی و عامل فزاینده بیان های ذهنی و ضمنی در عینیت بیانی کار محسوب می شود.
تصویر به روایت
در این کار تصویر کشیده شده از طرف های مختلف نشانه این است که تصویر ذهنی ولی عینیت مند است چون در زبان استعاره ای مطرح شده و می توان تصویر را لازمه توصیف گرایی دانست پس تصویر در آیت شناسی این کار در خدمت روایت است.
پس تصویر در روایت این کار بر می گردد به نحوه برخورد راوی با نشانه های مختلف استعاره ای آنهم با تصویر گرایی روایت ها.
تصویرهای این سروده برای روایت اند که این مهم از کارکرد بیانی راوی پخته و دانازیست نشات می گیرد
با سپاس از استاد رحیمی بابادی که ما را میزبان و مهمان خان اندیشه های خود کرده است.
نگارنده استاد آریا پورفریاد شهرویی