با خود چه کرده ایم
اسب سرکش زمان را رها کرده ایم در دشت
نه ما پای دویدن داریم ونه او دل ایستادن،بیالنگان لنگان هم که شده پی اش روانه شویم
که راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
زمان نمی ایستد شتابان در گذار خود در گذر است،راه خود را می رود وکار خود را می کند به حکم جبر یا به حکم ناظم هستی ساز وهستی بخش، ماباید از طبیعت بیاموزیم که در دامن زمان عامل به شرح اعمال خود بشویم دکارت می گوید:من می اندیشم پس هستم،من هستم چون تفکر می کنم،تفکر می کنم چون شک می کنم
ابتدا خود را به اندیشدیدن،تفکر،تامل،تعمق درکاینات که در ذات خود آگاه وناخود آگاهش نهفته است دعوت می کند وبعد دیگر کسان را،البته شاید بگوییم که ماهر روز ،هر ساعت وثانیه فکر می کنیم و می اندیشیم بله درست است اما به چه می اندیشیم؟به چه باید بیندیشیم؟ وچگونه بیندیشم و چرا نهادا باید اندیشه کنیم را حال خود وا ڴذاشتیه ایم که البته این موضوع در سرجای خود مباحث مربوط به خود را می طلبد
دکارت فرایند بودن وهستن را در فعل اندیشدیدن می داند
انسان به سبب برخورداری از قوه عاقله وبالغه خود باید بیندیشد وتفکر کند که به نظر من این عمل هم جبری است وهم اختیاری ،.جبر از آن جهت که وظیفه عقل اندیشیدن وارایه راهکار وراهبرد است واختیار از آن جهت که عقل میتواند چگونه اندیشدن،وبه چه اندیشیدن وبرای چه اندیشیدن را به چالش بکشد وانتخاب کند که درتعیین سرنوشت اش موثر وراگشا باشد بعداز آن دکارت عمل اندیشیدن را منوط به شک کردن می کند.گرچه این جمله دکارت درباب اعتقادی ومتافیزیکی وهستی شناسی عالم کاینات معنا پیدامی کند و در اندیشه اسلامی نیزیک ساعت تفکر را برابر هفتاد سال عبادت دانسته ،و تشکیک را مقدمه یقین و پیدایش باورمندی واعتقاد وایمان می داند، مطابقت دارد. اما من می خواهم با استفاده از این مطلب بهره مندی باورانه از عنصر زمان رابیان کنم.
مخاطب بنده بیشتر اهالی فرهنگ،هنر وادب است و باید پذیرفت که تحول ،توسعه،سعادت وخوشبختی هر جامعه در گرو کارکرداین قشر هوشیار وفعال از جامعه درزمان مناسب است.
این فعالان وکوشندگان متفکر واندیشمند هستند که باید درابعاد مختلف تولید علم و اندیشه، تولید راهکاروراهبرد برای عبور از بحرانها وچالشهای درپیش روی جامعه هدف خودتلاش کنند.
خیلی پسندیده نیست که ما مدعی دانستن وهمه چیز دانستن باشیم اما در شبانه روز برای واقعی کردن این ادعای خود، زمینه خوب اندیشیدن که بنظراین حقیر مقدمه آن مطالعه مستمر ،،تحقیق وپژوهش،
که البته کار مشقت باریست تلاشی نکنیم.
این راه، راه روشنی است که دیگران رفته اند و به نتیجه روشن نیز رسیده اند. این راهبرد برای تغییر وضعیت کشورو تغییر اساسی دراستانها وشهرستانها از جمله شهرستان ما که از یک پکیج نیروی تحصلکیرده ، کاردان وکیفی برخوردار است مصداق پیدا میکند وحال می خواهم یکبار دیگر این پیشنهاد خود را که همان تشکیل انجمن های مردم نهاد که شاکله آن را باید متخصصین رشته های مختلف و درحوزه های مختلف شکل بدهندتکرار کنم. من فعالیت های افراد صاحبنظر در گروه های مجازی را بلااثر ونافایده مند ندانسته و نمی دانم اما باید قبول بکنیم مشکلات زیر ساختی ومحرومیت های عدیده این شهرستان باگفتمان نظری و تئوریک حل نمی شود ما فقط از ظرفیت اتاق های مجازی میتوانیم با اتکا به تحلیل های کارشناسی شده به ارتقا فرهنگ عمومی همت بگماریم که این عمل نیز بسیار مهم وحیاتی است.
اما همه شایستگان وتوانمندان عرصه علم وعمل ما باید به این نتیجه مبرهن وروشن برسند متدهای قدیمی وزنگار گرفته دوشین نمی تواند ما را به سرچشمه حیات بخش زندگی مرفه ومعنویت گرا برساند. بیاییم برای یکبار هم که شده با پاسداشت عنصر زمان، آستین همت بالا بزنیم و عالمانه به پیشواز حل معضلات جامعه شهری ور وستایی خود برویم.
خدایا چنان کن سرانجام کار
توخشنودباشی ومارستگار
بدی های نگارشی این یکباره نویسی را ندید بگیرید
باسپاس
بهرام حاجی پور
به دقیقه اکنون