یکی از کارهای مهمّی که قیصر امینپور و چندتن از یارانش، همچون سلمان هراتی و سیّدحسن حسینی انجام دادند، شکستن مرزهای انحصار در شعر بود. پیش از این بزرگان، جریانات شعری مشخّصی در طیّ چنددهه، در ادبیّات ما شکل گرفته بود که هر یک سروسالار و به اصطلاح «پدرخوانده» یا پدرخواندههایی داشت. این پدرخواندهها که هریک از قدرقدرتان ژورنالیسم به شمار میآمدند، کسانی بودند که جایگاه شاعر و ناشاعر را در معرکۀ ادبیّات تعیین میکردند و میتوانستند، اگر بخواهند، کسی را به مقام شاعری بر بکشند، و اگر نخواستند، حتّی اگر طرف بزرگی چون سهراب سپهری باشد، با نقدهای تندوتیز از حیثیّت شعری ساقطش کنند.
امینپور و دوستانش در چنین هنگامهای جریانی را به وجود آوردند که ضمن اینکه از تجربیّات نحلههای شعری دیگر بسیار آموخته بود و بهره میبرد، در چهارچوب هیچیک از جریانات یادشده نمیگنجید.
نخستین واکنشها به این جریان که در سالهای پس از انقلاب شکل گرفت، طعن و تعریض و ریشخند بود. چهبسا شعر این جریان را با «نوحههای برادر آهنگران» مقایسه کردند و آنان را «محتشمهای کاشی نورسیده» و امثال آن لقب دادند و شاعران جیرهخوار دولت و حکومت خواندند و …. از یاد نمیبرم یکی از ناشران روشنفکری پایتخت انتشار مجموعۀ شعر او را مشروط به حذف غزلی کرده بود که در منقبت امام رضا سروده بود!
امّا قیصر و دوستانش، علیرغم برخی شاعرکان منسوب به انقلاب که دامن به نان و نام و سکّه آلوده بودند، با سلوک زاهدانۀ خود ثابت کردند که هم ذاتاً شاعرند و سخنشان عیار بالایی از ادبیّت و هنر دارد و هم بیاعتنا به ارباب قدرتاند. اینان همچنین با سرودن اشعار اعتراضی تعهّد اجتماعی خود را در برهههای مختلف به مردم و دردهایشان نشان دادند.
وقتی قیصر درگذشت، همان جماعت پدرخواندگان، شهرت و محبوبیّت او را که بیاجازۀ آنان شکل گرفته بود، به بیلبوردهای شهرداری نسبت دادند، امّا بچّههای فلان روستای دور که در غم درگذشت او معصومانه اندوهگین شده بودند، کجا بیلبوردهای شهرداری تهران را دیده بودند؟! برخی نیز محبوبیّت او را ناشی از انتشار تعدادی از شعرهایش در کتابهای درسی دانستند، امّا مگر او تنها شاعری بود که شعرش را در مدارس درس میدهند؛ چرا دیگران به چنین محبوبیّتی نرسیدند؟! برخی دیگر از جماعت پدرخواندگان و اتباعشان نیز انگشت بر تبلیغات رسانهای و صدا و سیما نهادند که قیصر همه عمر از آن گریزان بود!
جفای پایانی را برخی از دوستان قیصر بعد از مرگ به او کردند که کوشیدند او را تائب از گذشته و پیوسته به مشرب دیگر پدرخواندگان جلوه دهند و با دلسوزیهای بیمورد خود استقلال فکری قیصر را ناخواسته یا خواسته زیر سوال بردند!
کارستان قیصر
- نویسنده : محمدرضا ترکی
- منبع : آیات غمزه