ما گاهی می بینیم و فکر می کنیم که در هر اثر هنری ( شعر ، داستان ،رمان ، نمایشنامه یا فیلمنامه )هرکس از کلمات سنگین و جملات قلمبه ، سلمبه استفاده کند ، او هنرمندتر است و اشتباها در بیشتر جاها ، این جا افتاده است که هر اثری که سنگین وزن تر باشد یعنی طوری باشد که عوام آن را نفهمند و تنها یک عده ی محدودی که مسلط به فرهنگ لغت هستند آن را بفهمند ، آن اثر ارزشمندتر است و حال آنکه فراموش می کنیم که سادگی هنری برتر و زیباتر از هر هنریست ، یعنی اینکه هنرمند به چنین خلاقیت و تبحر که مهمترین مولفه یک هنرمند است برسد که بتواند از سادگی و بکارگیری کلمات و جملات ساده به طرز هنرمندانه ای در راه ارتباط با مخاطب استفاده کند ، این هنری گاه با ارزش تر از هنر سنگینی ست که نا مفهوم و سخت جلوه دهد ولو آنکه گاه بیشتر آثار به اصطلاح سنگین چیزی خیلی مهمی در آنها یافت نمی شود . و به قول شمش لنگرودی شاعر ، نویسنده ، پژوهشگر و بازیگر توانمند ایرانی بسیار بودند کسانی که می گفتند این آثار ما را در ۲۰ سال آینده می فهمند و ۲۰سال گذشت و ۴۰ سال هم گذشت ولی آثار آنان را کسی نفهمید!
سادگی زبان هنری ست که در همه زمان ها و همه انسان ها آن را می فهمند
چنانچه بیشتر هنرمندان خلاق و بزرگ همواره سادگی را برای خلق آثار خود برگزیده اند.
چنانچه نویسنده بزرگ ارنست همینگوی خالق داستان جاودانه ی پیرمرد و دریا در مورد خلق اثر می فرماید : عالیترین تلاش یک نویسنده این است که بتواند آن چیزی را که به درستی حس می کند ، بیان کند . من به خاص نویسی علاقه ای ندارم و عام نویسی را ترجیح می دهم .اگر برای اکثریت مردم نویسنده باشم ، بیشتر به معنی نویسندگی نزدیک هستم تا اینکه برای اقلیت طبقات جامعه ، سنگین نگارش کنم . من از نوشتن کلمات دیر فهم و به اصطلاح شکسپیری ناتوان نیستم ، اما فکر نمی کنم ساده نوشتن هم کار آسانی باشد.
و بسیاری از شاعران و نویسندگان موفق کسانی بودند که توانستند به این خلاقیت ساده نویسی در خلق آثار دست پیدا کنند و از این راه پیام خود را به انسان های زیادی در سراسر جهان منتقل کنند.
هرکس حتی اگر سواد تحصیلی اش در حد ابتدایی باشد ولی بتواند با خلاقیت و بکار گیری همان کلمات و جملات ابتدایی به زبان ساده ای دست پیدا کند و اثر هنری خلق کند که با مخاطب ارتباط برقرار کند ، آن اثر هنرمندانه و قابل تقدیر خواهد شد ، ولو آنکه از هیچ قاعده و اصول هنری پیروی نکند. چه بسا که خود مبدع زبانی نو به شمار آید و این مهم در سایر حوزه های دیگر هنری نیز صدق دارد. مثل مکرمه قنبری در نقاشی و امیر نادری در سینما.
و خوشبختانه این سادگی را که هنرمندان خلاق حتی در آثار مدرنیزم و و پسامدرنیزم بکار برده اند سبب ارتباط نزدیکی بین هنرمند و مخاطب شده است.
در سینمای داستانی مثل فیلم پرندگان اثر آلفرد هیچکاک و بادکنک قرمز اثر آلبرت لاموریس
در سینمای مستند مثل روایت فتح اثر سید مرتضی آوینی
در ادبیات مثل رمان پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی
در نقاشی مثل تابلو شب پرستاره اثر ونسان ون گوگ
و این یک آرزوی واهی است که کسی فکر کند اگر اثر هنری سنگینی خلق کند دیگر اثرش خالی از نقد منفی و ایراد خواهد بود. چرا که اولین ایراد به اثر را می توان در گنگ بودن و نامفهوم بودن او در ارتباط برقرار کردن با مخاطب برشمرد.
و حال آنکه هر اثر هنری حتی ارزشمندترین اثر هم موافقان و مخالفان خود را دارد.
زبان سادگی هنر جاودانه هاست.
محمدرضارضایی خاص