فارغ از چشمی که می بیند زوال زندگی
می توان نوشید از آب زلال زندگی
لحظه ای لبخند لبریز از تبسم می کند
روزها و ماه ها و فصل و سال زندگی
ساحل آرامش و غوغای طوفان باهم اند
گوش باید داد گاهی قیل و قال زندگی
تیره بختی حاصل تیری دید دیده هاست
جستجو کن در درون خود جلال زندگی
هر چه در اندیشه بنشانی شود فرجام تو
مثبت اندیشانه بنشین گرد فال زندگی
گرد های تلخ غم گر در محبت حل نشد
می شوم روزی دلیل انحلال زندگی
با زبان سبز روی لوح دل باید نگاشت
پاسخی شایسته در زیر سوال زندگی
قامت سبز جوانی بس بخشکیده است از
دست بردن سوی آمال محال زندگی
جز به پشتیبانی صبر و خرد مقدور نیست
زیستن زیر درخت اعتدال زندگی
ضعف تضمین می کند امضا کنی این شیوه را
ناامیدانه نشستن در خلال زندگی
رهگذر از جمع اندک ها شود دریا پدید
جمع غم ها می شود بحر ملال زندگی
شعر / گوش باید داد گاهی قیل و قال زندگی
- نویسنده : اصغر جمال پور