با یکی از دوستان بحثمان شد که چرا نسل جوان امروز در اعتراضات اخیر، شئون اخلاقی را مراعات نمی کنند و بعضاً شعارهای تند و تیز و منافی فرهنگ ، آداب و رسوم دینی ، مذهبی و میهنی از خود بروز می دهند که مایه تأسف و نگرانی است؟ او از بعضی نقل کرد که می گویند: ریشه این ناهنجاری ها به واکسن های خارجی برمی گردد که در ایام کرونا به این جوانان تزریق شد و چنین آثار سوء دارد.
این گونه حرف ها را در اصطلاح « رجماً بالغیب» و « تیر به تاریکی انداختن » گویند ، چرا که هیچگونه توجیه علمی ، منطقی و عقلی ندارد؛ لیکن چون به ریشه ها جاهل هستیم و یا بنا به دلایلی خودمان را به جهالت زدیم ، مجبوریم با اینگونه برچسب ها خودمان را در ظاهر قانع و راحت بکنیم.
اما اگر اندکی به گذشته ها برگردیم و رفتارهای برخی افراد تندرو و محافل افراطی را مرور بکنیم خیلی راحت می توانیم به جواب سوال فوق دست یابیم. واقعیت این که در ۴۳ سال گذشته، تهمت ها و فحاشی های زیادی از سوی بعضی سوپر انقلابی های راستی و چپی به مشاهیر و بعد به شخصیت های محترم دانشگاهی و حوزوی روا داشته شد که تصورش برای هر انسان منصفی آزار دهنده و خجالت آور است.
از نسبت زنازادگی به محمد رضا پهلوی (شاه زنازاده است…) گرفته تا آمریکایی شمردن مراجع شیعه، بعضی علما و دانشگاهیان و حتی استفاده از الفاظ رکیک در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خانواده یکی از بنیانگذاران انقلاب تا رسید به مُهر و کفش پراکنی ها در حرمین رضوی و معصومی به سوی مسئولین سیاسی که حریم ها و حرمت ها برای همیشه شکسته شد.
دوران اوج نهضت، وقتی شعار زنازادگیِ شاه مطرح شد آیت الله بهشتی بر آشفته و گفته بود: «رضاخان ازدواج کرده ، این شعار حرام است ؛ از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.» اما کسی گوشش بدهکار نشد ، پس از پیروزی انقلاب نیز انگار غرورِ فتح ، حجابِ انحصار طلبی ، چشم و گوش بعضی ها را کر و کور کرد و فحش دادن ها و خشونت ها همچنان ادامه پیدا کرد و امروز به جایی رسیدیم که متاسفانه گریبان همه را گرفته و کسی از آن مصون نیست و هر روز هم می گذرد برعمق و شعاع آن افزوده می شود.
اکنون که شاهد بروز ادبیات زشت و خشن از سوی جوانان معترض نسبت به نظام و مسئولین در سطح گسترده تر هستیم ، نباید جای شگفتی باشد ، زیرا حداقل بخشی از آنها از همان به ظاهر نیروهای مدعی ارزشی و انقلابی به ارث برده شده است ، چنانکه در همین ماجراهای یکی ، دو ماه گذشته شاهد بروز همین ادبیات از سوی بعضی لباس مأمور پوشان و لباس شخصی ها نسبت به معترضان بودیم و هستیم. حتی مواردی از آن هنگام درگیری ، دستگیری ، کتک کاری و بازجویی از نزدیک مشاهده و ثبت و ضبط شده و بعضی از آنها در فضای مجازی قابل دسترسی است.
بنا بر این در اصل، آغازگران این ادبیات ، آنهایی بودند و هستند که در ظاهر به نام نیروهای مدعی ارزشی ، انقلابی و ظاهرا به قصد دفاع از انقلاب و نظام اسلامی متاسفانه به این حرکت غیر اخلافی اقدام کردند و می کنند و فحاشی و هتاکی امروزِ معترضان در واقع معلول و عکس العمل ، همان رفتارهای دیروزی می باشد. البته در ترویج فرهنگ ناسزاگویی ، لجن پراکنی و خشونت نباید نقش کلیدی افرادی مانند « تتلو» ها را دست کم گرفت که متاسفانه ، ایام انتخابات همین سوپر انقلابی ها در الگو معرفی کردن او برای جوانان سنگ تمام گذاشتند.
بهره گیری از ادبیات زشت از سوی هر گروه، جناح و شخصی و لو جوانان معترض ، مذموم و مردود است ، اما نباید از یک واقعیت و حقیقت دیگر نیز غافل شد که وقتی در آن سال ها هتاکی و فحاشیِ افراطیون عادی شد ، اگرچه نجابت ، متانت و تقوای شخصیت های محترم اجازه مقابله به مثل نمی داد و آنها چاره ای جز سکوت و تحمل نداشتند ، اما تقدیر الهی آمد و فحش دهندگان را گرفتار آدم های شبیه خود ساخت که امروز با تمام وجود شاهد تحقق این اراده ی خداوندی هستیم و هیچ گریزی از آن ممکن نیست.
باید واقعیت ها را پذیرفت و در پی چاره جویی بر آمد، با انکار، تکذیب و رجم به غیب هرگز مشکل حل نمی شود ، یکی از آسیب های جدی و خطرناک در نظام جمهوری اسلامی ، رواج همین ادبیات زشت ، زننده و خشونت زاست که در اردوگاه طرفین (مدافعان و معترضان ) به وضوح قابل مشاهده است و باید هر چه زودتر علاج شود و علاوه اگر بکار گیری این ادبیات از سوی جوانان معترض ، زشت و قبیح است که هست از سوی مأموران ، مدافعان نظام و لباس شخصی ها به مراتب اقبح و زننده تر است.
قدم بعدی این است به همان توصیه شهید بهشتی برگردیم و ایمان داشته باشیم که با پلکان حرام نمی توان به بام سعادت حلال رسید و هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند. از اشتباهات گذشته عبرت بگیریم و تا فرصت هست اصلاح را از خود شروع کنیم.