وس اندرسون از کارگردانان پر کار حال حاضر به شمار میشود که آثار متعددی را در طول سالیان اخیر ساخته است.
او کارگردانی صاحب سبک بوده و همواره فیلمهایی خاص را تولید کرده و شاید برخی از آثار او چندان عامه پسند نباشند. حال آنکه آیا ساخت آثاری برای عدهای خاص در هنر و سینما جایز است، بحثی جدی است که باید مفصل در جای دیگری به آن پرداخت.
وس اندرسون سبک خاص خود را دارد، آثارش همواره خوشرنگ و از نظر بصری بسیار جذاب و از نظر صحنه پردازی بسیار قوی بودهاند.
این موارد امضای کار وس اندرسون میباشند، به طوری که اگر اثری را از او تماشا کنید بدون آنکه اسم کارگردان را بدانید، احتمالا میتوانید حدس بزنید که وس اندرسون آن را ساخته است. وس اندرسون همیشه کار خود را کرده و معمولا توجهی به میزان فروش یا محبوبیت آثارش ندارد.
فیلم Asteroid City جدیدترین اثر او است که تمام المانهای آثار وس اندرسون را دارا بوده و مواردی را نیز فراتر از آن دارد.
عده زیادی فیلم Asteroid City را چندان اثر موفقی ندانسته و آن را در دسته آثار ضعیف وس اندرسون قرار میدهند، حال با نگاهی به این اثر آن را بررسی خواهیم کرد.
فیلم Asteroid City در واقع یک نمایش در نمایش است که گاهی یک نمایش سوم را نیز در درون خود زنده میکند.
این فیلم با تصویری سیاه و سفید و با حضور برایان کرانستون آغاز میشود. او در نقش یک مجری تلویزیونی اطلاعاتی را درباره یک تئاتر در اختیار مخاطب میگذارد. تئاتری که وس اندرسون مخاطب را به درون آن برده و قصهاش را برای او روایت میکند.
فیلم Asteroid City با همان تم سیاه و سفید آغاز میشود پس از برایان کرانستون، با نویسنده این تئاتر با بازی ادوارد نوترون آشنا میشویم. او خالق تمام شخصیتها و این قصه بوده و یک توضیح کلی درباره کاراکترهای این تئاتر و لوکیشن آن به مخاطب میدهد.
پس از توضیحات نویسنده، حال وارد شهر سیارکی میشویم و با فضای آن آشنا میشویم. فیلم در ابتدا سعی میکند تا فضای شهر و لوکیشن فیلم را برای مخاطب به نمایش بگذارد.
بنابراین پس از توضیحات نویسنده، حال تمام توضیحات او از جمله پل نیمهکاره و کوه را در شهر سیارکی میبینیم. این اتفاق مخاطب را سریعا با فضای شهر آشنا میکند و از آنجا که بلافاصله بعد از توضیحات نویسنده رخ میدهد، کاملا در ذهن مخاطب شکل گرفته و نقش میبندد.
حال از تم سیاه و سفید خارج شده و فیلم وارد تمی رنگی میشود. از این پس روایت در حال جریان در خود Asteroid City را خواهیم دید.
پنج نوجوان که از نوابغ نسل خود هستند در یک گردهمایی مربوط به نجوم به همراه خانوادههای خود در شهر سیارکی گرد یکدیگر آمدهاند و در رقابت برای دریافت بورسیه هستند که از این بین ما ابتدا با خانواده آگی آشنا میشویم.
تا به اینجا با شرایط کلی فیلم آشنا شدهایم. وس اندرسون حرفش را راحت نمیزند. اگر در این فیلم به دنبال معنای خاصی میگردید، شاید بهتر باشد آن را فراموش کنید.
فیلم Asteroid City مدام درباره معنا صحبت میکند، معنای موارد و مباحث مختلف. از زندگی و مرگ گرفته تا فناپذیری در Asteroid City به بحث گذاشته میشود اما هیچکدام به نتیجه نمیرسد.
فیلم در واقع بارها تاکید میکند که بدون توجه و فکر کردن به معنا، صرفا کار خود را انجام دهید. این موضوع با وودرو، آگی و همسرش به طور واضح اتفاق میافتد.
بازیگری که نقش آگی را در تئاتر بازی میکند، ذهن پرسشگری دارد و مدام از خود سوال میپرسد. برای او جای پرسش است که چرا آگی دستش را میسوزاند و معنای این عمل او چیست؟ اما با این پاسخ روبرو میشود که آگی باید این کار را انجام دهد و مهم نیست چه معنایی دارد.
این معناگرایی و مانور بر روی واژه و مفهوم معنا، با ورود آدم فضایی افزایش نیز مییابد، چراکه شخصیتهای فیلم همگی سردرگمتر از قبل شده و به دانستههای خود شک میکنند و به دنبال کشف دنیای بیرون و معنای بزرگتری میگردند.
بنابراین فیلم مدام بر روی معنا مانور میدهد و سعی دارد ذهن را درگیر معانی مختلف اطرافمان کرده و به ما یادآوری کند شاید باید بدون توجه به معنا صرفا کارمان را انجام دهیم.
اما حال از توضیحات مربوط به فیلم عبور کرده و وارد مباحث سینمایی آن شویم. فیلم Asteroid City در درجه اول درگیر ریتمی به شدت کند است. در واقع مدت زمان یک ساعت و چهل و پنج دقیقهای آن به اندازه یک عمر، طولانی میگذرد.
این ریتم بسیار کند مخاطب را کلافه کرده و حتی روایت تکه تکه و نمایشنامهگونه آن نیز کمکی به حل این مشکل نمیکند.
در واقع روایت و فیلمنامه فیلم Asteroid City فاقد نقاط عطف پر کشش برای مخاطب بوده و با روایتی یکنواخت روبرو هستیم که به دلیل عدم تمرکز بر شخصیتی خاص، مخاطب را از خود دور میکند.
درباره معنا پیشتر صحبت کردیم. فیلم Asteroid City در بیان این موضوع نیز بسیار نحیف و ناتوان است و حتی مخاطب را نزدیک به لمس این حس نمیکند. به گونهای که حس میشود فیلم در لحظاتی به شعار دادن میافتد.
در واقع فیلم Asteroid City را میتوان به صورت یک پادکست گوش داد بدون آنکه اتفاق یا خلل ویژهای در آن رخ دهد و این موضوع حاکی از اشکالی بزرگ است.
همین اشکال بزرگ بازیگران را نیز درگیر میکند. اگر نگاهی به لیست بازیگران فیلم Asteroid City بیاندازید، تا چشم کار میکند ستاره میبینید. ستارههایی که هر کدام در نقش اول فیلمهای مختلفی درخشیدهاند.
آدرین برودی در Pianist، ادوارد نوترون در Fight Club، برایان کرانستون در Breaking Bad، تام هنکس در آثاری بیشمار و این لیست ادامه دارد. اما حضور این اسامی دهن پرکن هیچ تاثیری در فیلم Asteroid City ندارد.
این فیلم را میتوانست با چند دانشجو و هنرجوی بازیگری نیز ساخت. حال دلیل این خرج و جمع کردن این همه ستاره تنها سواستفاده از نام آنها برای جلب توجه بنظر میرسد، چراکه فیلم اصلا این قابلیت را ندارد تا بازیگر در آن نقشی ایفا کند. همانطور که گفته شد فیلم را میتوان به حالت یک پادکست درآورد. در مواردی نیز نوع میزانسن فیلم با لحن فیلمنامه تفاوت دارد. این موضوع ممکن است از بازیهای همیشگی وس اندرسون باشد اما هر چه که است در مواردی آزاردهنده میباشد.
بنابراین فیلم Asteroid City از آثار نه چندان موفق وس اندرسون در سالهای اخیر میباشد. فیلمی که شاید حرفهای مهمی از جمله چند کنایه به دولت آمریکا را در درون خود دارد، اما به نظر میرسد در چگونه گفتن حرفهای مهم خود ناتوان است. نتیجه این ناتوانی برابر است با از بین رفتن آن حرف مدنظر و عدم توجه و اهمیت مخاطب نسبت به آن.