حدود ۲۰ سال پیش دفتر روزنامه ای داشتم در شهر زادگاهم از باب اینکه بتوانم صدای رسای مردم خوب و منطقه مستعد زادگاهم باشم که همه چیز داشت ولی چیزی نداشت.
جزیره ای که از تشنه ترین شهرهای خوزستان است.
سرزمینی حاصلخیز که کارشناسان اهل فن اعلام کردهاند، توانایی رویش بیش از ۷۰ نوع محصول را دارد اما دریغ از تکرار خوشه های گندم و جو و کلزای دیم و دیگر هیچ.
شهری که پتانسیل تبدیل شدن به یک قطب گردشگری در جنوب کشور را دارد اما دریغ از یک مسافر خانه کوچک.
منطفه ای بکر که ترکیبی از کوه و دشت و دمن و مراتع حاصلخیز و بزرگ است اما دریغ از وجود یک گلخانه یا کارخانه.
منطقهای که جوانانش سرشار از استعدادهای ناب فوتبال و وزنهبرداری و کشتی و کوهنوردی اند اما دریغ از حضور یک تیم از این شهر در یک رده استانی یا ملی.
جایی که به واسطه وجود آب های فراوان می تواند بزرگترین شهر پرورش دهنده ماهیان و آبزیان استان باشد اما دریغ از یک استخر کوچک.
ولایتی با ظرفیتهای شگفت انگیز تاریخی و باستانی اما دریغ از یک مکان کوچک بوم گردی.
بیست سال پیش همه ی این ظرفیت ها و کاستی ها را دلسوزانه نوشتم و منتشر کردم اما نه تنها مورد تشویق و حمایت واقع نشدم که از سوی عده ای کوته نظر نیز به نوعی تحریم شدم که چرا تیتر زده ام ( لالی شهری پر از خالی)
اکنون که عمری از آن دغدغه و یادداشت می گذرد و من از دست همان کوته فکرها به اهواز پناهنده شدم و شاهدم که شهرها تغییرات اساسی کرده اند، مناطق عوض شده اند، استانها دگرگون گشتند، سطح مطالبات مردم دو چندان شده است، ساخت و سازها و زیرساخت های اولیه به دورترین نقاط ایران کشیده شدهاند اما زادگاه من با وجود این همه توانایی و ظرفیت و پتانسیل و استعداد خدادادی و انسانی هنوز هم اندر خم یک کوچه است.
هنوز همتباران عزیزم بر اثر نیش عقرب جان میدهند، هنوز هم جاده های ایل روی شهرم حادثه می آفرینند، هنوز هم زمینهای کشاورزی منطقه ام تشنه آب اند.
هنوز هم جوانان دیارم به علت های مختلف خودکشی میکنند و هنوز هم شهر خدا خوب کرده، زیبا و مستعدم لالی با وجود این همه ظرفیت و بستر های بزرگ کشاورزی، گردشگری صنعتی و ورزشی، تقریبا پر از خالی است و من با جرأت و جسارت تمام به ۲۰ سال گذشته برمیگردم و دوباره تیترو دغدغه ی همیشگی ام را می نویسم و تکرار می کنم و البته این بار فریاد می زنم که لالی، هنوز پر از خالی است.
امیدوارم که مسئولین شهرم و استانم و کشورم به اندازه چند درصد غیزانیه و به اندازه توجه یک روزشان به سیل و به اندازه ۱ درصد حضورشان در جلسات فاضلاب اهواز و خیلی حاشیه های دیگر اطراف شان، اندک نگاه و توجهی هم به این شهر و مردم نجیب و مظلوم و محروم و با اصالت و دوست داشتنی داشته باشند و بپذیرند که این منطقه هم جزئی از همین استان و ظرفیت ها و مطالباتی است که گفته می شوند.
انصاف و وجدان داشته باشید و قضاوت کنید که کجای دنیا، یک تیتر انتقادی پس از بیست سال، قابلیت بازنشر دارد جز در شهری که مصداق واقعی فراموش شده هاست.
لالی شهری پر از خالی
حدود ۲۰ سال پیش دفتر روزنامه ای داشتم در شهر زادگاهم از باب اینکه بتوانم صدای رسای مردم خوب و منطقه مستعد زادگاهم باشم که همه چیز داشت ولی چیزی نداشت. جزیره ای که از تشنه ترین شهرهای خوزستان است. سرزمینی حاصلخیز که کارشناسان اهل فن اعلام کردهاند، توانایی رویش بیش از ۷۰ نوع محصول […]
- نویسنده : هوشنگ نوبخت