• امروز : یکشنبه - ۹ اردیبهشت - ۱۴۰۳

آخرین خبرها

بازاری وحشی‌تر از بازارمسکن نیست / دست‌های آلوده بانک‌ها در گرانی‌های نجومی مسکن شاهکار طراح ایرانی در نمایشگاه خودرو پکن دو کشته در حادثه واژگونی مینی‌بوس در باغملک مرحله اول کنکور سراسری برگزار شد / رقابت ۸۳۵ داوطلب در اولین گام کنکور ۱۴۰۳ اجرای طرح ملی زراعت چوب با مشارکت بنیاد برکت در لالی شورای شهر در این سه سال برای مردم چه کرده است؟هیچ / جاده پاشنه زاگرس تنها در حد حرف مانده است واقعیت علمی دربارۀ «مثلث برمودا» چیست؟ قدیمی ترین سالن آمفی تئاتر کشور محل برگزاری نمایشگاه تجهیزات قدیمی سینما شد بادام سامان،محصولی که شهرت جهانی دارد مواظب کدخداهای چینی باشیم به بهانه روز سعدی / مگسی کجا تواند … بیش از ۲۶.۶ میلیون نفر از جاذبه‌های گردشگری استان خوزستان بازدیدکردند/دزفول،شوشتر واندیکا پربازدید ترین شهرها در نوروز ۱۴۰۳ شدند پیام مهمی که ایران مخابره کرد! آقای وزیر کشور برای رهبری هزینه نتراشید دشت لاله‌های واژگون کوهرنگ شناورشدن واژ‌ه‌های زبان و رابطۀ آن با دموکراسی و استبداد پایان مسابقات فوتبال جام دهیاری های شهرستان لالی با قهرمانی تیم فوتبال تراز + عکس از کارکنان آزمایشگاه بیمارستان امید لالی تقدیر شد اگر خطایی از اسرائیل سر بزند عملیات بعدی ما بزرگتر خواهد بود/به خط و زبان فارسی باید بیشتر توجه کنیم از پیشکسوتان کوهنوردی و فاتح قلل هیمالیا تجلیل شد / انتصاب رئیس هیئت پزشکی ورزشی شهرستان لالی + عکس نجات جان مادر باردار در منطقه عشایری کهناب لالی ایلراه منار ، گذرگاهی پر از خاطرات عشایر بختیاری نگرانی از صلح شکننده ۲ طایفه در خوزستان ؛ اختلافی که هنوز قربانی میگیرد بارندگی‌های اخیر جان دوباره ای به تالابهای خوزستان بخشید/آبگیری ۸۸ درصدی تالاب شیمبار «هوش مصنوعی» چیست و چطور کار می‌کند؟ وعده ایلان ماسک؛سکونت انسان روی مریخ چرا قطب جنوب یک بیابان خطرناک است؟ حمایت مردم شهرستان لالی از عملیات نظامی سپاه پاسداران در حمله به اسرائیل + عکس غواص و غریق نجات مسجدسلیمانی درگذشت امدادرسانی و اسکان اضطراری ۱۸ خانواده گرفتار در طوفان در مناطق عشایری لالی تیراندازی در مراسمات نه تنها سودی ندارد بلکه بی احترامی به جامعه است/تا زمانی از یک نماینده حمایت می کنیم که برای مردم کار کند گرامیداشت روز هنر اسلامی در شهرستان لالی برگزار شد نماز باشکوه عید سعید فطر همزمان با سراسر کشور در شهرستان لالی اقامه شد + عکس محفل انس با قرآن دانش آموزان مسجدسلیمانی در مصلی نماز جمعه بیش از ۱۹ میلیون بازدید از جاذبه‌های گردشگری در خوزستان ثبت شد یارمحمداسدپور،شاعرشهری که دوستش دارم بازهم قتل طایفه‌ای در رامهرمز / صلحی که پایدار نبود! برگزاری راهپیمایی روز قدس درلالی/حمایت ازمردم مظلوم غزه در برابرجنایت های رژیم کودک کش اسرائیل + تصاویر حمله افراد ناشناس موجب جراحت کارشناس اورژانس و خسارت به آمبولانس در لالی شد دولت با تروریست های اقتصادی داخلی که باعث گران سازی شده اند برخورد کند/دستگاه ها به وظایف خود بهتر عمل کنند روستای تاریخی و زیبای بنه وار در مرز لالی و اندیکا قصه‌ گویِ شیرین‌ سخن عبدالحسین زرّین‌کوب ، مورّخ اندیشه‌ و ادب فروغ فرخزادشاعربی‌قراری‌های انسان امروز اقدام جالب اداره حفاظت محیط زیست شهرستان لالی با اجرای طرح خوزستان پاکیزه توزیع کالاهای اساسی ویژه ایام ماه مبارک رمضان و تعطیلات عید نوروز در شهرستان لالی افزایش کشته‌ها در تصادف‌های نوروزی خوزستان/ باید درباره راه و خودرو مطالبه ملی داشته باشیم شعر / سه ترون تنها اینجا نان را با خاک میخورند! در نظام اسلامی مسئولان باید در دسترس مردم باشند / کسی که تخلف می کند باید سریعا و در بین مردم مجازات شود

در گفتگو با غلامشاه قنبری اسطوره آواز بلال

ازخود خانه ای ندارم ولی همه جای ایران عزیز و زاگرس سربلند را سرای خودم می دانم

  • 14 اردیبهشت 1402 - 11:40
ازخود خانه ای ندارم ولی همه جای ایران عزیز و زاگرس سربلند را سرای خودم می دانم
بی شک غلامشاه قنبری را بیشتر از نسل امروز، بختیاری ها، لرها و عشایر زاگرس نشین استان های جنوب و جنوب غرب دهه شصت، هفتاد و هشتاد بهتر به یاد دارند و می شناسند.

زندگی، تاریخ و فرهنگ قوم لر و ایل بزرگ بختیاری با شعر، موسیقی و آواز عجین شده است.
عشایر بختیاری عجیب ترین ایل کره ی زمین اند از باب اینکه تمام لحظات زندگی شان، ترانه ها، ملودی ها، آوازها و اشعار مختص خود را دارد.
از شیر دوشیدن گرفته تا شکار، از لالایی خواب کودک گرفته تا شادی و شیون، از رزم و نبرد گرفته تا کوچ و عشق و جالب این است که برای هر لحظه از این رخدادها، شعر و موسیقی کاملا همخوان و متناسب با آن خوانده و اجرا می شوند.
اشعار و ترانه هایی که خوانش آن ها مختص بانوان و همچنین آوازهایی که فقط برای آقایان گفته و ساخته شده اند.
پرداختن به شعر و موسیقی در زندگی بختیاری ها در مجال این گفت و گو و یا یادداشت نمی گنجد چرا که رازهای عجیبی در این هنر نزد این مردم با اصالت هست که باید در فرصتی دیگر آن ها را برای مخاطبین عزیزم بیان کنم تا برای همیشه تاریخ به یادگار و افتخار بماند برای نسل هایی که تشنه ی دانستن اند.
این مقدمه تلنگری بود برای معرفی بیشتر و بهتر کسی که ساعت ها پای حرف ها، گلایه ها و ناگفته هایش نشستم تا ماحصل آن را تقدیم شما هموطنان عزیز کنم.
بی شک غلامشاه قنبری را بیشتر از نسل امروز، بختیاری ها، لرها و عشایر زاگرس نشین استان های جنوب و جنوب غرب دهه شصت، هفتاد و هشتاد بهتر به یاد دارند و می شناسند.
صدایی اهورایی برگرفته از دل طبیعت ، با همان زلالی و صلابت و شور و دلنشینی که گزینه های زندگی پر فراز و نشیب، سخت ولی شیرین عشایر اند.
سراغ نداریم در تاریخ موسیقی و آواز بختیاری ، کسی که بیشتر و یا بهتر از غلامشاه قنبری با رمز و راز ترانه ها و بلال ها و دندال های ایل زندگی کرده باشد.
غلامشاه کسی است که بارها رگ منار را درنوردیده است. بارها در جواب کبک های تاراز دست روی گوش گذاشته و آواز خوانده است. او بوی کرفس را با پونه تشخیص می دهد و با خوردن دوغ و چای چاله ، عشق بلال به سراغش می آید.
قنبری با تمام سلول هایش برای ایل خواند و هم اکنون پس از نیم قرن فعالیت مستمر در حوزه آواز فولکلور ایران به یک منبع دانا و یک مرجع بزرگ برای خوانندگان بختیاری تبدیل شده است.
او رمز و راز جنگ شیمبار را می داند و با عبده ممد للری خاطره ها دارد. غلامشاه بارها بر فراز کینو و آسماری و منگشت و دنا زیر چتر آسمان برای چوپانان شب مانده به کوه، برزگری خوانده و عشق را با بلال هایش دوباره راهی کوهساران کرده که جقلیل را به ترکه بازی و درگل را به دستمال بازی واداشته است.
فرصت را در زادگاه مشترک مان لالی، غنیمت شمردیم و در محله قدیمی مان نقش جهان پای حرف های استاد نشستیم.
این شما و این هم ماحصل گفت و گوی ما؛


حالم مثل روزگارم زیاد خوب نیست یا بهتر بگویم ، دل و دماغ زیادی ندارم برای گفتمان .
دلم می خواست بعد از مدت ها که با مردم عزیز، نجیب و بااصالت سرزمین و ایلم سخن می گویم، حرف های قشنگ و امیدوارانه بزنم اما چه کنم که نه سیاسی ام و نه محافظه کار و ناچارم مثل همه ی عمرم با تو و مخاطبان این رسانه صادق باشم.
حالم از این بابت خراب است که بعد از ۶۰ سال فعالیت هنری و خدمت به موسیقی بختیاری در حد توان و بضاعتی که داشتم بازیچه ی عده ای به اصطلاح مسوول از ایل و تبار خودم و در زادگاه خودم شده ام که خیلی درد آور است.
ده سال پیش در یک برنامه فرهنگی در لالی، شورای شهر آن زمان به من پیشنهاد دادند که یک قطعه زمین در زادگاهم به من هدیه بدهند بلکه آخر عمری از کرایه نشینی در شهرهای مختلف اطراف اصفهان فارغ شوم و بتوانم تجربیاتم را در شهر و استان و ایل خودم به جوانان علاقه مند فرهنگ و هنر و موسیقی انتقال دهم.


خلاصه کلام اینکه شورای شهر لالی آنقدر من را بابت این زمین تاب دادند که در یکی از همین ترددها تصادف کردم و حنجره ام از ناحیه گلو و فک صورت به شدت آسیب دید و برای همیشه کیفیت صدایی که ۵۰ سال خداوند به بهترین شکل ممکن به من هدیه کرده بود را از دست دادم.
هدیه ای که سعی کردم در طول عمرم آن را از هیچ کس دریغ نکنم.
باورکنید اگر پیشنهاد اهدا زمین را نمی دادند اصلا توقع نداشتم و ناراحت هم نمی شدم چون در ایل ما، جامعه فرهنگی و هنری، سرنوشتی بهتر از برادر عزیزم بهمن علادین نخواهند داشت که در تنهایی و غربت دار فانی را وداع گفت.
هوشنگ جان ، قسم ات می دهم که حرف هایم را بی کم و کاست به گوش مردم برسان که فرداها تاریخ و عده ای آنگونه که خودشان می خواهند ، مرا قضاوت نکنند.


شورای شهر لالی در چند دوره گذشته بارها این مصوبه اهدا زمین را به جریان انداختند، آن را رسانه ای کردند، کلی روی آن مانور تبلیغاتی دادند، بارها مدعی حامی از هنرمندان شهرشان شدند ولی در نهایت جز ضرر و ضربه به شخصیت و کسوت من و توهین به خانواده ام ، چیزی نصیبم نشد.
امسال هم دوباره همین داستان زمین را مطرح کردند و در نهایت ظاهرا با تشکیل جلسه ای با حضور نماینده دادگستری، نماینده فرمانداری و یک عضو دیگر از مسجدسلیمان به این نتیجه رسیدند که وضع مالی ما خیلی خوب است و نیازی به خانه و کاشانه نداریم.


راست می گویند ، البته که ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم ولی نمی دانند که با همین آوارگی زیر سیاه چادرهای ایل مان هم حاضریم زندگی کنیم و برایشان حماسه و آواز بخوانیم ولی زیر بار این زمین ها و مصوبات و جلسات سیاسی و تبلیغاتی نرویم.
غلامشاه قنبری عمری را برای مردم ، یرای ایل و تبارش سفره کشید و با افتخار، عمری هم پای سفره پاک و ساده مردم عشایر و همتبارش نشست اما هرگز دست به سوی کسانی دراز نکرد که منتظر بودند بهمن علادین بمیرد تا برایش بنر بزنند و پیام های دروغین تسلیت بنویسند.
از طریق همین تریبون اعلام میکنم حالا که یک پیشکسوت موسیقی با ۶۰ سال فعالیت مستمر برای مردم، کشور، فرهنگ و ایل اش هنوز از نظر شما شرایط و لیاقت دریافت یک قطعه زمین ندارد ، وصیت میکنم که فردا پس از مرگم هم کسی برای مزارم دنبال زمین نباشد.
وصیت می کنم مسوولین و متولیان فرهنگ و هنر در شهر زادگاهم و استان های همتبارم که سال ها امثال من را نادیده گرفتند ، بر مزارم حاضر نشوند و پیام تسلیت مصلحتی و تبلیغاتی هم ندهند.
غلامشاه قنبری با عشق به مردم زنده ماند و با عشق در کنار همین مردم خواهد مرد حتی اگر یک متر زمین در کره ی ژمین به نامش نباشد.


ناراحتم ولی مهم نیست که با من چه کردند، مهم این است که این ها که مدعی دوست داشتن فرهنگ و هنر نجیب و اصیل اقوام اند طوری رفتار کرده اند که فرزندان مملکت و ایل با هویت و با اصالت من دنبال اشعار و ترانه های تتلو باشند که هزار درجه با فرهنگ و اعتقاد و آداب و ادبیات ما تناقض دارند.
این ها حاضر نیستند برای امثال من هزینه کنند و برایشان هم مهم نیست که من درآمد و بیمه دارم یا نه ، مهم این است که منتظر بمانند یک هنرمند شاخص یا مردمی از دنیا برود و بعد در ۶۰ شهر کشور برایش مراسم نمادین عزا بگیرند ولی نمی دانند که عزت هنرمند لطف خدا و دست مردمی است که گاهی با یک تعارف صادقانه ، خستگی یک عمر زحمت را از حنجره زخمی ات بر می دارند.
به آقایان شورای شهر لالی و دیگرانی که این مصوبه را در جلسه رد کردند بگو که غلامشاه قنبری بعد از عمری آواز خواندن و یاد دادن و با مردم بودن تنها به ۲ متر زمین احتیاج دارد که آن هم در قبرستان فامیلی آماده مهیاست ولی شما کمی با وجدان خودتان در قبال اهل فرهنگ و هنر خلوت کنید. ببینید برای این قشر چه کرده اید ؟!
امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی به همه مسوولین دلسوز، راستگو و صادق ، عزت و افتخار بیشتر نصیب کند و مسوولینی که برای رضای خدا و خلق خدا خدمت نمی کنند را هم به راه راست هدایت کند و اینکه تاریخ و مردم بهترین داوران و شاهدان زندگی و عملکرد ما هستند.
من هم با همه سختی ها با همه کاستی ها و شاید اشتباهاتی که داشته و دارم باز هم تا پای جان ، خودم را ، نفسم را ، هنرم را و زندگی ام را درست مثل طبع عشایری ام برای مردمی می گذارم که هر چه دارم از برکت وجود و دعای خیر آن هاست .


از خود خانه ای ندارم ولی همه جای ایران عزیز و زاگرس سربلند را سرای خودم می دانم و امیدوارم که جوانان دوستدار فرهنگ و موسیقی و آواز بختیاری بتوانند هنرشان را اصیل و نجیب و متین در اختیار مردم شان قرار بدهند و حق خودشان را نیز از دنیای هنر بگیرند و نگذارند که تینر مصاحبه شان این شود که ؛ زیان آورده من بودم که دنبال هنر رفتم.

گفت و گو از هوشنگ نوبخت

  • نویسنده : هوشنگ نوبخت

نظرات

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱