آنچه از مطالعه ی منابع مختلف حاصل گردید، بیانگر این است که در خصوص آموزش و پرورش در ایران باستان، سه روایت به شرح زیر وجود دارد.
الف) گزنفون در کورش نامه، نتیجه تعلیم تربیت در ایران باستان را چنین بیان می کند: “اطفال پس از سن بلوغ به پاسداری و مراقبت بناهای دولتی و خدمات عمومی می پرداختند. آنها مجهز به تیر و کمان و شمشیر بودند. شکار در نظر ایرانیان میدانی برای فراگرفتن فنون جنگی بود. آنها برگرده اسب تیراندازی می کردند و در پرتاب نیزه درحین تاخت با اسب، چالام بودند. آنان برای شکار، جیره غذایی یک روز را با خود می بردند و آن را در دو روز مصرف می کردند تا به روزهای سخت خو بگیرند و در صورت لزوم بردبار باشند.”
در جایی دیگر گزنفون می گوید: “اطفال و نوجوانان را به اعتدال مزاج عادت میدادند. اطاعت و وظیفه شناسی منحصر به اطفال نبود، بلکه بزرگترها نیز خودرا موظف به اطافت از مهتران می دانستند. در مدرسه به اطفال آداب غذا خوردن و نوشیدن آموخته می شد و آنان را به قناعت در مصرف غذا تشویق می کردند.”
ب) استرابون مورخ یونانی درباره تعلیم و تربیت جوانان ایرانی می نویسد: ” کودکان و نوجوانان ایرانی در بعد از ظهر، پس از پایان درس های حساب کردن، خواندن و نوشتن، تمرین کار و پیشه می نمایند و با غرض نهال و درختان و هرس کردن شاخه ها و آماده کردن سلاح ها و صید و شکار وقت خودرا می گذرانیدند.”
ج) از قول افلاطون نیز آمده است: “ایرانیان، فرزندان زمین سخت و ناهموارند. ایرانیان مردمی نیرومند و توانا می پرورند گه می توانند در زیر آسمان زندگی کنند و بی خواب و خورش، روزها به سر ببرند و با دشمنان مبارزه کنند.”
به طور اجمال هدف های آموزش و پرورش در ایران باستان یعنی از دوره هخامنشی به ویژه عهد کورش تا پایان دوره ساسانی به شرح زیر بوده است:
- متدین بار آوردن کودکان
- ایجاد اخلاق نیکو
- اموختن پیشه و هنر مناسب
مواد درسی در دوره ی هخامنشی
در دوره ی هخامنشیان مواد درسی شامل نوشتن، خواندن، حساب کردن، مسایل دینی، طب و حقوق بود. در کنار این درس ها مهارت اسب سواری، تیراندازی و فنون رزمی نیز آموخته می شد. تعلیمات عالی تا سن ۲۰ تا ۲۴ سالگی ادامه می بافت. شاگردان صبح زود بیدار می شدند و مسافت زیادی را می دویدند و بر اسبان سرکش سوار می شدند و به سرعت می تاختند. شنا و شکار، تعقیب دزدان، کشاورزی و درختکاری از جمله مهارت هایی بود که دانش آموزان می آموختند.
طی کردن مسافت های زیاد با اسلحه(تیر و کمان و شمشیر و زوبین و زره) در گرمای تابستان و سرمای زمستان از ورزش های رزمی محسوب می شد. آنچنان پرورش می یافتند که بتوانند هر گونه تحولات جوی را به خوبی تحمل کنند و با گرما و سرما سازگاری داشته باشند. آن ها در طی این دوره ها با خوراک ساده سر می کردند و با بی باکی طوری از رودخانه عبور می کردند که لباس و سلاح آن ها خیس نگردد. آنان اگر این چنین تربیت نمی شدند، نمی توانستند سربازانی باشند که از داردانل(هلسپونت) عبور کرده و از راه های پر پیچ و خم عبور کرده و به فتح آتن قادر باشند.
برگرفته از کتاب کورش بزرگ / بهمن قره داغی