به نقل از وبلاگ فرهنگ و رسوم بختیاری: صیادی از دیرباز از جمله سرگرمی های بود که ورزش کوهنوردی و هنر تیراندازی را به همراه داشت در ایل بختیاری افراد خاصی در این حرفه پیشتاز هستند و نامشان مورد توجه همه قرار می گیرد . ولی تجربه ثابت کرده که این حرفه شگون ندارداکثر صیادان نامی دراین راه جان باخته اند. هرچند که امروزه بدلیل حفاظت محیط زیست (شکاربانی) و بلوکه کردن اسلحه ها و نداشتن مجوز اسلحه و یا کمبود جانوران و یا حیوانات که مورد شکار قرار می گرفتند محدودیت هایی وجود دارد.
حدود یکصد وهفتاد سال پیش (۱۲۶۱ه ق) دو شکارچی ماهر و زبردست بختیاری فریدون و نجفقلی از طایفه موری در اواخر فصل پاییز عزم شکار به کوه لیله را کردن (کوه لیله بین بازفت وچلو می باشد)

کوه لیله بسیار کوه صعب العبوری است دارای درهای بزرگ و جنگل فراوان است، نزدیک غروب بود هوا بسیار سرد و کم کم تاریک می شد ابرهای سیاه در آسمان به هم می پیوستند برف پرپشتی شروع شد کولاکهای برف از همه طرفه صیادان را احاطه کرد، خیلی تقلا کردند که بطرف خانها بیاییند ولی دوام نیاوردنند. برف همه جا را پوشید زیر درختی به هم تکیه دادند برف وسرما دومیرصیاد شیر دل را از پا درآورد. زهرا دختر ولی یکی از بزرگان ایل موری زن فریدون بود.

نجفقلی علاوه بر حرفه صیادی نی هفت بند هم خوب می نواخت هفبند تزئین شده ای داشت که همیشه همراهش بود. گویند نجفقلی قبل از مردن اسلحه اش را بصورت عمودی گذاشته بود و دستمال دور گردنش را هم به لوله آن بسته بود( برای علامت) ولی به نظرم اسحه را به تکیه خود زده بود و برف وکولاک دور آنرا گرفته بود تا از شدت سرما نیفتد.
وقتی تا دو روز خبری از صیادان نبود معصومعلی عیدیوند که یکی از بزرگان طایفه عیدیوند بود گفت که سراغ فریدون و نجفقلی بروید دیر آمدند، حتما آنها را برف کشته(معصومعلی پیر کار دیده بود) عدهای از جوانان بسیج شدند و به کوه لیله رفتند، همه جا از برف سفید بود نوک لوله تفنگ نجفقلی که سیاه بود از دور مشاهده شد افراد همه جمع شدند و جسد دو صیاد شیردل جوان را در همان جا از زیر برف درآوردند.
ابیاتی درآن زمان در وصف آن ها سروده اند که هنوز هم بعد از گذشت سالها ورد زبان مردمان بختیاری است.
فریدون بنگ ازنه نجفقلی گو شوق شکال گریدم شو نیکنم خو
فریدون بنگ ازنه نجفقلینه بیو بریم شکال کنیم به کوه لیله
سرتنگ باغ پلی فیاله زاره بیو که ریم نجفقلی میش به گداره
سر تنگ باغ پلی فیاله ریزه بیو که ریم نجفقلی میش به کوریزه
هفبند نجفقلی هفت گل ومنگول ندونم به لیله مند یا مند سرکول
هفبند نجفقلی هفت گل وپرده ارخوی شکال کنی بیو ریم به زرده
بیورویم شکال کنیم به کوه زرده بزنیم زرد چمبری لازی به گرده
شو خوس نجفقلی باغ پلیه چرشد تیل زنی زهرا ولیه
کر وند اوره گرهد کوبید لیوه بارالله تونکنی زهرانه بیوه
بارالله بارو بوار برف بشوره مصمعلی کوهمال کنه لاشانه جوره