• امروز : دوشنبه - ۲۹ اردیبهشت - ۱۴۰۴

آخرین خبرها

برخوردقضایی با متخلفان آتش زدن کاه و کلش درسطح استان خوزستان + فیلم شاهنامه فردوسی در کشاکش ناسیونالیسم مدرن ایرانی عشق به شکار (صیادی) و واقعه دلخراش دو میرصیاد زبردست بختیاری پیگیری نماینده در حوزه راه‌های مواصلاتی شهرهای مسجدسلیمان، هفتکل، لالی و اندیکا در نشست با معاونین وزیر راه و شهرسازی سالهاست در حوزه کشاورزی وعده دروغ می دهند / مدیر کل جهاد کشاورزی استان تکلیف طرح های ناتمام کشاورزی در لالی را روشن کند برای اولین بار اجرای نمایش عروسکی در روستاهای شهرستان لالی به نمایش گذاشته شد ایجاد شهرک شیلاتی هدف سال سرمایه‌گذاری برای تولید در شهرستان لالی قطعی های بدون نظم برق و عدم اطلاع رسانی برای مردم ما جای سوال دارد/زبان فارسی زبان یک فرهنگ است تکمیل ایستگاه آبرسانی تلوک آبژدان/پایداری آب شرب در چندین روستای بخش مرکزی یک راه شگفت‌انگیز برای فرار از زمان و مکان گذرگاه حضرت موسی در برزیل؛ جایی که دریا دو نیم می شود! روز ملی هنرهای نمایشی در شهرستان لالی برگزار شد دشت «سوسن» ایذه؛ به زیبایی هر چه تمام تاب‌آوری مردم باید افزایش یابد / کانون‌های خارجی ، منشاء ۷۰ درصد روزهای خاکی خوزستان برای اولین بار عملیات روشنایی جاده کمربندی از دو راه لالی تا دانشگاه آزاد انجام می شود بازدید سرپرست فرمانداری شهرستان لالی از مناطق عشایری در بخش حتی + تصاویر آثار محمد رضا حاجی پور در نمایشگاه عکس زیست‌بوم چهارمحال و بختیاری در معرض دید عموم قرار گرفت تحویل ۱۰۰ دستگاه پنل خورشیدی قابل حمل به عشایر کوچ رو در شهرستان لالی + عکس آب آلوده، سهم نفت سفید از سفره‌ی گسترده‌ی نفت برگزاری جشنواره تولد درختی ویژه شهروندان فروردین ماهی ها در شهرستان لالی همه مسئولین در شهرستان لالی موظفند بستر سرمایه‌گذاری را در شهرستان فراهم کنند ​ آیین بزرگداشت روز استاد سخن سعدی شیرازی در شهرستان لالی برگزار شد برای حمل و نقل ایمن باید راه های خوبی داشته باشیم / در بحث جاده هنوز به نقطه مطلوب نرسیدیم عنوانی ملی برای یک جوان خوزستانی/رضاخصالی معاون رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور شد بازدید مسئول موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور و جمعی ازمسئولین علوم تحقیقات استان خوزستان از مزارع لالی + تصاویر برگزاری انتخابات چهارمین سال هیئت رئیسه شورای شهر/محمد حسینوند رئیس شورای شهر لالی شد + عکس بالگرد اورژانس هوایی دانشگاه علوم پزشکی اهواز ناجی جان یک کوهنورد در لالی شد مخالفان مذاکره یا جاهل ومتعصبند یا کاسب تحریم/باید از ظرفیت سرمایه گذاران داخلی استفاده کنیم  فرصت های سرمایه‌گذاری در لالی را بررسی و سرمایه‌گذاری در زیرساختهای گردشگری را پیگیری می کنیم تحویل یک بهله جغد طلایی به اداره محیط زیست لالی از سوی دوستداران حیات وحش کسب رتبه اول رشته مداحی در بیستمین جشنواره نخبگان قرآن، عترت و نماز دانش آموزان استان خوزستان امروز همه وظیفه داریم در مصرف برق صرفه جویی کنیم /نیروی نظامی که در خدمت مردم است بزرگترین نعمت است زیرساخت روستاهای کم جمعیت شهرستان لالی با حمایت بنیاد مسکن تکمیل خواهند شد سرپرست فرمانداری شهرستان لالی بامعاون وزیر آموزش و پرورش دیدار کرد/وعده رئیس آموزش و پرورش استثنایی کشور برای حضور در لالی با توجه به جمعیت بالای عشایری در لالی اعتبارات لازم جهت تکمیل زیر ساخت‌ ها تخصیص خواهد یافت جان باختن جوان ۲۲ ساله بر اثر سقوط وانت پیکان به بند آبخیزداری منطقه تراز در لالی مراسم روز هنر انقلاب اسلامی در شهرستان لالی برگزار شد خدمات درمانی موجود پاسخ‌گوی نیازهای مردم در شهرستان لالی نیست/ به کجا رسیدیم که منطقه ای از پزشک اشباع و منطقه ای دیگر پزشک ندارد شورای شهر لالی دوباره دستخوش تغییر شد / تعلیق دومین عضو شورای شهر لالی + عکس بیش از ۳۰ هزار بیمار در ایام نوروز به بیمارستان امید شهرستان لالی مراجعه کردند رتبه چهارم لالی در آمار بازدیدهای نوروزی / بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر از جاذبه های شهرستان لالی بازدید کردند جاده مرگ در سکوت مسؤولان همچنان قربانی می‌گیرد نفت مسجدسلیمان در آستانه سقوط تاریخی پاکسازی منطقه گردشگری چم شور شهرستان لالی توسط دوستداران محیط زیست + عکس آمریکا در موقعیتی نیست که ایران را تهدید کند/مردم از قالب بد برنامه های فرهنگی خسته اند تیم مهدی آباد قهرمان ششمین دوره مینی فوتبال جام نوروزی روستاهای شهرستان لالی شد برگزاری باشکوه نماز عید فطر با حضور پرشور مردم در شهرستان لالی + تصاویر حضور نوروزی نماینده در شهرستان لالی/از جلسه با دهیاران تا بازدید از روستاها + عکس راهپیمایی روز قدس با حضور مردم روزه دار شهرستان لالی برگزار شد + عکس آمریکا به زودی از خاورمیانه اخراج خواهد شد / اگر خطایی از دشمن سر بزند تمام منافع آنها در منطقه را آتش خواهیم زد

نگاهی به رمان «فوران» به قلم قباد آذرآیین

  • 18 شهریور 1402 - 18:18
نگاهی به رمان «فوران» به قلم قباد آذرآیین
رمان داستانی «فوران» نوشته قباد آذرآیین نمونه‌ای از فولکلور و باور مردمی و فرهنگ عمومی بختیاری‌های ساکن در مسجد سلیمان است. این رمان در برهه زمانی حضور انگلیسی‌ها در استخراج ذخایر نفتی در جنوب کشور روایت می‌شود

«باور مردمی» یا فولکلور (Folklore) یا فرهنگ عمومی مجموعه‌ای از افسانه‌ها، داستان‌ها، موسیقی، تاریخ شفاهی، ضرب‌المثل‌ها، هزلیات، پزشکی، باورهای مردمی است.

سراغ «باور مردمی» را باید از توده‌های نیاموخته و درس ناخوانده مردم گرفت؛ معمولاً در میان اقوام قدیمی به‌ویژه آنها که شهرنشین نبودند نمونه‌های بیشتری از فولکلور یافت می‌شود.

«باور مردمی» در دو قرن گذشته با تحولات سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی ایران گره خورده است. در بسیاری از مصادیق «باور مردمی» از قبیل بخت و شگون و چشم زخم، لالایی مادران، پایکوبی بومی، آیین‌ها، شیوه‌ها و سنّت‌ها رگه‌هایی از تحولات تاریخ معاصر دیده می‌شود.

در کشور ما فولکلور را باید به مثابه بخشی از تاریخ ناگفته این سرزمین دانست. به عنوان مثال رمان داستانی «فوران» نوشته قباد آذرآیین نمونه‌ای از فولکلور و باور مردمی و فرهنگ عمومی بختیاری‌های ساکن در مسجد سلیمان است. این رمان در برهه زمانی حضور انگلیسی‌ها در استخراج ذخایر نفتی در جنوب کشور روایت می‌شود. نحوه رفتار انگلیسی‌ها که «صاحب» نامیده می‌شوند با مردم منطقه که صاحب‌ها «کولی» خطاب‌شان می‌کنند در خلال ماجراهای کتاب آمده است.

این رمان در ۲۸۸ صفحه توسط نشر هیلا منتشر شده است.

در ادامه دو برش از کتاب آمده است:

«راننده اهرم شیر را چرخانده بود و تند خودش را پس کشیده بود… نفت با فشار شره زده بود توی گودال. زن‌هایی که جلوتر بودند تا کمر خیس نفت شده بودند… هجوم بود و هل دادن و جیغ و داد. این‌جا خودت هستی و خودت. کسی به فکر تو نیست. باید زرنگ باشی و تروفرز سطلت را پر کنی بدوی خودت را برسانی به بشکه چهل گالنی‌ات، سطل را تویش خالی کنی و برگردی توی گودال… کف گودال لیز است و پایت را سست زمین بگذاری کله پا می‌شوی تویش و عبیدار هم که نشوی تمام جانت خیس نفت می‌شود که هیچ صابونی بویش را از تنت پاک نمی‌کند.

جِنگ ظهر… منقل چپه شده پرانگِشت آفتاب، روی حوضچه نفت… حوضچه داغ… نفت داغ‌تر… پاها گُرگرفته… شره عرق.

راننده اهرم شیر را بسته بود. چند تا از زن‌ها آه کشیده بودند. چند نفر هم اعتراض کرده بودند: «پس همی فقط آقا؟!… پس بذار اقلکم ظرفامونِ پر بکنیم؟»

«پ ئی یه‌ذره نفت به کجامون می‌رسه؟»

راننده، اخمو، گفته بود: «باقی مردم هم بنده خدان، سوخت می‌خوان. همه شو که خالی نمی‌کنن برا شما.»

این را گفته بود و زیر نگاه‌های آرزومند و حسرت‌بار زن‌ها از رکاب کامیون بالا رفته بود… زن‌ها، صدای روشن شدن موتور کامیون را که شنیده بودند، چند نفرشان کامیون را با نفرین بدرقه کرده بودند.

«خیر از عمرت نبینی اینشالا»

«چرخات بپکن اینشالا»

«اینشالا ماشینت چپ بشه!»

«به خونه‌ت نرسی اینشالا!»

«خیر از اولادت نبینی اینشالا!»

حالا از نفت ته گودال یک قشر سیاه لیز باقی مانده بود… زن‌ها گُرپا نشسته بودند و با لبه‌های تیز کاسه‌های رویی یا با چنگ و ناخن کف گودال را می‌خراشیدند، می‌تراشیدند و خالی می‌کردند توی سطل‌هاشان. یک سطل نفت هم یک سطل بود. این نفت پر بود از خاک و آت و آشغال و ریگ و لاشه جک و جانورهای مرده و گرمازده کف گودال، اما به درد سوختن می خورد.» صص ۶۴-۶۵

بختیار گفت: «پس بذارین ببینم چه می‌خونه پسرم… بخون بابا. بخون!»

داریوش خواند: «یار کار پدرم…»

بختیار چشم گرداند توی صورت همه: «یعنی می‌گه همکار پدرمم. می‌بینین حضرات!»

ماه‌صنم گفت: «ووی، توبه! نه رودُم، تو مثل بابات کارگر نمی‌شی، تو درس کارمندی می‌خونی… بنگله می‌گیری داخل باغ ملی، داخل شاه‌نشین. مثل بابات کارگر نشی ها یه وخت عزیزم. اون وخت ده‌فوتی بهت می‌دن… مثل حالای ما. ببین چه روزگاری داریم مادر!»

ماه‌بانو گفت: «ها، پس چی؟ پس داخل ده‌فوتی زندگی بکنه پسرم؟ نچ! محال ممکنه… بنگله بهش می‌دن… بنگله چند اتاقی. با کولر گازی… باغ و باغیات.»

داریوش خواند: «مهربان با خواهرم.»

همین‌بس گفت: «منم با تو مهربانم عزیزم!»

ماه‌بانو رو به بختیار گفت: «بسه دیگر مادر. اذیت نکن پسرمِ جون خودت. بهش بده پولِ.»

بختیار مشتش را جلو داریوش باز کرد. داریوش تند سکه را از کف دست عرق کرده بختیار برداشت.

نازبس گفت: «خاب!… حالا نوبت شازده خوشگل خودمه.»

ماه‌صنم گفت: «ها، حالا عروس ناز خودم برامون بیت می‌خونه. بخون عزیزم.»

غریب گفت: «البت که می‌خونه دخترم… شاگرد اول کل مس سلیمونه دخترم. عکسشِ زدن داخل روزنامه نفت. کنار عکس دخترفرنگی‌ها.»

نازبس توی دلش گفت: «ای دهونت تلخ، مرد با ئی تل و دروغات!»

غریب، بلند، رو به تاته که ته ده‌فوتی دراز کشیده بود گفت: «بیداری تاته؟»

تاته گفت: «چه؟ چه گفتی رودُم؟»

غریب گفت: «کفایت می‌خواد برامون شعر بخونه… بیت، تاته.»

تاته نیم‌خیز شد. دستش را گذاشت پشت گوشش گفت: «ها؟ چه گفتی بابا؟»

غریب بلندتر گفت: «بیت، تاته، بیت. کفایت می‌خواد برامون بیت بخونه… شعر بخونه تاته.»

تاته گفت: «شاهنامه بابام؟ هفت لشکر؟»

غریب بلندتر گفت: «نه، تاته… از کتاب خودش می‌خونه برامون.»

تاته دستش را توی هوا چرخاند، به ادای چرخاندن گرز پهلوانی، و خشدار خواند: «هر آن کس که شهنامه‌خوانی کند/ اگر زن بود پهلوانی کند»

غریب رو به کفایت گفت: «بخون بابا، بخون عزیزم، بخون دخترم!»

کفایت، خجالتی، سر پایین انداخت و تندتند و بی‌فاصله خواند: «بچه‌ها من دخترم/من که از گل بهترم/ در خوش‌زبانی ماهرم/در خانه‌داری ماهرم/ شریک کار مادرم/ شیرین به مثل شکرم…»

همه براش کف زدند… غریب مشتش را باز کرد. کفایت یک قدم جلوتر رفت و سکه را از کف دست غریب برداشت… پشتاپشت آمد و افتاد توی بغل ماه بانو… ماه بانو چند بار بوسیدش: «دختر گلم، عروسم!» صص ۱۰۶ و ۱۰۷

لینک کوتاه : https://lalinews.ir/?p=13585
  • نویسنده : محمد فاتحی
  • منبع : ندای اصفهان

نظرات

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰